اخلاق تَن

نیما نیا

 

آنچه که اتفاق می‌افتد این چنین است اما آنچه که درسوراخ من اتفاق می‌افتد اغلب دیده نمی‌شود.

 

مثلا لب‌های کیر که در مسیر تاریک سوراخ با اشتیاق می‌رود تا لب‌ دیگر که در انتها غنچه شده‌ را ببوسد و برگردد. نمی‌دانستم در سوراخ من، سوراخ‌های دیگری هم وجود دارند. نمی‌دانستم که به جز لب‌های سوراخ کون، یک لب دیگر هم آن ته در انتظار نشسته است. یک لب دیگر که من نامش را لب درونی‌شده گذاشته‌ام.

 

دادن، شبیه بلعیدن است. شبیه بوسیدن. بلعیدن و بوسیدن جهانی که در هم فرو می‌روند، بیرون می‌آیند و دوباره فرو می‌روند. در خلوت و سکوت، در تاریکی بی‌معنایی که کیفت مشاهده و دریافت را از من می‌گیرد. منظورم دیدن با چشم نیست. دیدن از دریچه چشم اعتبار کافی ندارد، هیچ چیز معتبرتر از لمس نیست. لمس هم نباشد، صدا به دریافت تن اعتبار می‌بخشد. در سرزمین‌ اشغالی تن، منابع لذت بسیارند، همانطور که منافع لذت.

 

دادن، سویه‌های متفاوتی دارد، و این جهان فرورونده در هم تنها شاخه‌ای از دادن است. هر دادنی که فرو کردن نیست و سرکشی‌های کیر در من، تنها یک شکل عمومی شده از دادن است. جدا از این، چه کسی به درستی می‌تواند مشخص کند که در تلاقی تن، دهنده کیست، آن هم وقتی که همه چیز را از درون و نزدیک مشاهده می‌کنی و درمیابی که درون سوراخت، تن‌های دیگری وجود دارند و کیر هم جدای از تنش، تنی واحد است، درست مثل سوراخ کون که تنی واحد است با تنهای دیگری درون خود که آنها هم برای خود یک تن واحدند. کیر یه عنوان تنی از آن خودش که اخلاق دارد، اخلاقی که از آن خودش نیست و اتفاق کردن را تنها به تنِ او نسبت داده‌اند.

 

مانند اخلاق هر تن دیگری، اخلاق تنِ کس، همه تن‌هایی که کس دارند، اخلاق تنِ سوراخِ کون، جدا از حقیقت‌شان به آنها نسبت داده شده و بی‌اعتبار است.

 

کیرهای اخلاقی، تاریخ همه تن‌هایی که کیر دارند را می‌بلعد، مثل کس‌های اخلاقی که تاریخ تمام تنهایی که کس دارند را از آن خودش می‌کند. سوراخ‌ها و کیرهای بی‌اخلاق ما، که در سرزمین اشغالی تن‌مان سکنی دارند باید علیه این اخلاق، این استعمار گوشتین تن، شورش کنند.

IMG_3201

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *