انتشارات گیلگمیشان یک انتشارات تخصصی است که به حوزه مسائل دگرباشان جنسی ایرانی میپردازد و هدف آن ایجاد مجالی برای نشر آثار جامعه دگرباش است که در فضای سانسور و هوموفبیای دولتی و فرهنگی داخل ایران انتشار آن ممکن نیست. ارادهی جامعه دگرباش ایرانی بود که در سال ۱۳۸۸ همزمان با نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، نویسندگان گی، لزبین، ترانسزن، ترانسمرد، دوجنسگرا را از پستوخانه بیرون آورد. و سپس، نشر گیلگمیشان از دل کتابخانهی دگرباش بیرون آمد که خود آن محصول و ایدهای در گروه خانهی هنر بود، تا با معرفی و بازنشر آثار دگرباشان ایران حضور این جامعهی پنهان را آشکار کند و ارادهای برای گرفتن بخشی از حقوق شهروندی که بیان آراء و عقاید است، پدید آرد.
در ۱۳۸۸، چندین مجموعه از آثار نویسندگان و شاعران همجنسگرا با پیشنهاد گروه گردانندگان خانهی هنر به انتشارات افرا در کانادا داده شد. سپس در سال ۱۳۸۹ خانهی هنر اقدام به ثبت انتشارات گیلگمیشان کرد تا گامی را که با ایجاد نمایشگاه کتاب برداشته بود، با ایجاد یک انتشارات متعلق به جامعهی دگرباش، کامل کند.
امسال، سال ۱۳۹۱، گام دیگری برداشته شد تا کتابخانه را از وبلاگ به وبسایتی که دارای امکانات کاملتر برای عرضهی کتاب است، منتقل کند. این سایت تلاشی دوباره برای بهبود اطلاعرسانی و انتشار آثار دگرباشان ایرانی است. گیلگمیشان تا کنون آثاری در زمینهی ادبیات به قلم نویسندگان دگرباش منتشر کرده است. عبارت ادبیات در این مجموعه به حوزهی نقد، داستان نویسی، شعر و مقالههای پژوهشی و آموزشی اشاره دارد.
دگرباشان ایرانی تلاش دارند بهتدریج روزنهای برای بیان خود در فضای عمومی بیابند. گیلگمیشان یکی از نقطههای شروع این برون آیی برای نویسندهی دگرباش است که حضور خود را از مسیر ادبیات اعلام می کند و به عنوان یک جامعه که «هست»، بودن» خود را آشکار میسازد. این ایده، نقطه آغاز نشر گیلگمیشان بوده تا به تدریج شاید حول آن گسترهی وسیعتری از دستاوردهایی پدید آید که تضمینی در دستیابی به حقوق مدنی باشد. متنی که در زیر مشاهده میکنید، در روز افتتاح نمایشگاه بین المللی تهران، در وبلاگ اول کتابخانه، که از سوی بلاگفا به دلیل “مصداق جرم” مسدود شد، منتشر شده بود. این متن سندی است از تلاشهایی که منجر به این راه شد:
نمایشگاه بین المللی کتاب دگرباش – 1388
در اعتراض به سانسور حاکم بر نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
نشر کتاب در ایران زیر سانسور شدید دولت کمر خم کرده. کسانی هستند که با کمر شکسته از زیر این سانسور بیرون میآیند و کتابهایشان را به بازار میفرستند.
(بیشتر این کتابها را یا سانسورچی و یا، تلختر از آن، خودسانسوری ِ نویسنده ابتر کرده است).
اما کسانی هم در دل جامعهی ایران هستند که از دیدگاه دولت “نیستند”. کسی که نیست نمیتواند بنویسد پس نمیتواند کتابی را روانهی بازار کند. نویسندهای که این چنین به نیستی تهدید میشود یا با خودسانسوری شدید، زیر صورتکی که خود واقعیاش نیست، مینویسد و اجازهی چاپ میگیرد یا با نام مستعار در فضای آزادتر اما همچنان خطرناک ِ اینترنت به زندگی فکری و ادبی خود ادامه میدهد.
و یا ادامه نمیدهد… .
ما، دگرباشان جنسی ایران، “هستیم” و این بودن تنها حضوری فیزیکی در شهرها و روستاهای ایران نیست. ما در درون این جامعه قرار داریم؛ از آن تاثیر میگیریم و بر آن اثر میگذاریم. ما در این جامعه “زندگی” میکنیم.
گروهی از ما مینویسند، میسرایند و تولید اندیشه میکنند. اما مردم ما را نمیخوانند چون نمیتوانند به نوشتههایمان دسترسی داشته باشند.
همزمان با نمایشگاه کتاب تهران، مجموعهای از کتابهای نویسندگان دگرباش در این وبلاگ، نمایشگاه بین المللی کتاب دگرباشان جنسی ایرانی، آماده شده و در دسترس خوانندگان ایرانی قرار دارد تا در این ده روز که ایران رنگ و بوی کتاب میگیرد، کتابهایی از دیگرانی، که [نمایشگاه کتاب تهران] نمیخواهد دیده شوند هم بر روی رایانههای ایرانیان باشد.
این گامی از سوی ماست به سوی شما. تا با شناخت هر چه بیشتر هم، به سوی جامعهای آزاد پیش برویم. جامعهای که در آن حق هر انسان برای زندگی و تولید فکری و هنری محترم شمرده شود.
قبیلهی پسرهای دربدر | مهدی همزاد
درست گفتم ؟ حرفهای ما همیشه اینطور بوده | خشایار خسته
درد را بریز توی تن من | حمید پرنیان
ما برای فتح ثانیهها آمدهایم | باربد شب
سیزده روایت ما اینجا هستیم | چیترا
امریکا – آلن گینزبرگ | ترجمه رامتین شهرزاد
خاکستریهای آبی | اثر ژان پل دائو | ترجمه رامتین شهرزاد
ایرج میرزا | به کوشش سپنتا
دست من است و دست به من میبرد | ساقی قهرمان
مجموعهای از داستان و شعر به قلم دگرباشان جنسی ایرانی
منتشر میشود
مجموعه شعرهای همسرشت
مجموعه مقالات حمید پرنیان
مجموعه داستانهای کوتاه از نویسندگان دگرباش