موضوع واقعی، شک و تردید، و اجازه‌ی دفاع از خود بود

از مجموعه‌ی «مِن»
ابوالفضل معصومی

        

بعد از گرفتن لیسانس نقاشی، و دور شدن از محیط دانشگاه، نقاشی به معنای واقعی در درونم آتشی شعله‌ور شد و آن آتش تبدیل به دغدغه­های خودم، که موضوع همجنسگرایی است، شد.

دانشگاه برای من روند چگونه نقاشی‌کردن بود و براساس موضوعات روزمره‌ی فضای عمومی نقاشی کشیده می­شد. موضوع واقعی برای من شک و تردید بود و اجازه دفاع از خود. قابل نمایش نبودم، زیرا من در کشوری زندگی می­کنم که همجنسگرایی یک تابو است.

بعد از فارغ التحصیلی، تصمیم گرفته­ام به فکر نمایش‌ نقاشی‌هایم در گالری‌ها باشم. دنبال موضوعی هستم در مورد مرد و مردها، به دور از همجنسگرایی، تا اجازه ورود به نمایشگاه داشته باشد.

موضوع زمانی اتفاق افتاد که در حال بدن‌سازی در باشگاه بودم. در فضای باشگاه شوخی‌هایی که پسرها موقع کشتی‌گرفتن با هم داشتند، صحنه را برایم مقدس کرد، و فضا تبدیل به یک گفتگوی عاشقانه دو نفره شد. گلها را به عنوان اشاره به لطافت زنانگی و گرفتن جای خشونت استفاده کرده‌ام. توانسته‌ام به بهانه‌ی ورزش کشتی، که عرصه­ای است که با قراردادن دو مرد روبه­روی هم، در وضعیتی برابر و انسانی، زمینه­ای را ایجاد می­کند که، تحریک‌پذیری پنهانی اتفاق می­افتد، و به یک گفتگوی عاشقانه‌ی پنهان بین دو بدن منجر می­شود، نمایشگاه بگذارم و نمایش آن صحنه‌ها برایم رویاپردازی بود.

16 نمایشگاه گروهی و 1 انفرادی داشتم.

و در حال حاضر روی کانسپت اصلی‌ام که نقاشی است، کار می­کنم. هیچ گالری اجازه‌ی نمایش نقاشی با موضوع هموسکسوال به من نمی‌داد. زمانی کارهایم را به خاطر نمایش در گالری‌های ایران سانسور می­کردم. فکر می کردم باعث خلاقیت‌ام می‌شود، ولی تجربه به من نشان داد که تنها باعث افت خلاقیت و صداقت می‌شود.

نقاشی برای من باید مثل چیزی باشد که انگار درون‌ات مثل درون بالن آتش گرفته است و آن بالن اوج می‌گیرد تا پرواز کند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *