شُکری است با شکایت

خشایار خسته 2010

چه جراتی رفت در من/ آورد بیرون/ کشیده شد توی خیابان خلوت تهران/ توی خانه‌ات که نگاه شیرهای درنده بودند و تو بچه‌شیر/ دهم محرم که سیاه‌پوش آمدم توی خانه‌قفس/ شیر و حلوا آوردی، چه جراتی رفت در تو/ انداخت اینجا/ شیرها نداشتند دیگر با من کار/ تو مرا دزدیدی/ نذری و سیگار/ چه جراتی رفت از من توی دهان شیر/ حسینی‌ام و گذاشت تا تو چپ شوی برای خودت/ چپ‌ام و کشیدم تا بشوی برای خودت/ رنگ که نداشته باشی شیر می‌شود/ دل می‌شود/ شیر شو بچه/ تولگی تا کی؟

 تعداد دفعات دانلود

3912